دوشنبه ۰۱ بهمن ۰۳

انتظار

۳ بازديد
انتظار ، انتظار و باز هم انتظار . انتظار واژه ترسناکیه . تو این واژه یک امید پنهان هم وجود داره . امید به اینکه این روزا میگذره و به روز موعود نزدیک میشی . بخش ترسناکش هم که مشخص هست ،  این روزا بگذره و هیچ وقت به اون روز که خاتمه پیدا کنه نرسی . 
بدترین نوع انتظار چی میتونه باشه ؟ برای من انتظار برای تولد نوزادی که در اغوشش بگیرم . چندین بار واژه مادر حس کنی ، چندین بار نوزادی و حمل کنی ولی بعد زایمان یک تخت کوچولو خالی کنارت باشه . چندین بار بشکنی و فرو بریزی و تمام تلاشت بکنی تا دوباره بایستی . و حالا برای چندمین بار شروع انتظار ....

دلم گرفته

۳ بازديد

شده بعضی وقتا همه چی داری همه چی به نظر خوبه ولی از درون تهی باشی؟؟!!! من الان دقیقا تو این وضعیتم ، از زمین و زمان شاکی ام ، تو گردابی از افکار منفی گیر کردم و در حال غرق شدنم . هیچ چیزی نمیتونه حالم خوب کنه . با اینکه همه چی سر جای خودش هست . حتی خرید گل ، که عاشقشم . چیزی که نمیدونم چیه از درون داره مغزم میخوره و سوراخ میکنه ، صداش تو گوشم  ، از صبح تا شب در حال خوردن مغز من هست ،  کاش این روزا هر چه زودتر بگذره یا که چشام ببندم مثل صبح که به زور از خواب بیدار میشم ، میگم ۳۰ ثانیه دیگه بخوابم ولی چشام باز میکنم و بیشتر از یک ربع گذشته . الان هم چشمام ببندم و باز کنم و پاییز سال ۱۴۰۴ باشه . 

یک ژاکت قرمز رنگ پوشیده باشم و از گرمای فنجان چای  تو خونه رو مبل در حال استراحت  لذت ببرم  و ذهنم ارام ارام باشه ،  بدون نگرانی از قسط ، بدون نگرانی از کسری بودجه ، بدون فکر کردن  پیرامون حرفهای دیگران و بازسازی هزار باره حرف انها ، بدون نگرانی از مشکلات جسمی ، بدون استرس های کاری .....